اصطلاحات آشپزی به انگلیسی

خاطره محمدی
جمعه, 21 مهر 2022

دسته بندی :

زمان مطالعه : 10 دقیقه

اصطلاحات آشپزی به انگلیسی

آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده که دستور یک غذا را بخوانید و با اصطلاحاتی مواجه شوید که ندانید معنی آن‌ها چیست؟ یکی از مواردی که می‌تواند نگرانی‌های شما را هنگام مواجه‌شدن با این اصطلاحات از بین ببرد و معنی درست کلمه را به شما منتقل کند این است که با آن‌ها آشنا شوید و معنی هرکدام را به درستی بدانید. فرقی ندارد که شما قصد دارید به عنوان یک آشپز در کشورهای انگلیسی زبان کار کنید و یا یک دستور آشپزی به زبان انگلیسی را بخوانید، درهرصورت مهم است که با اصطلاحات آشپزی به انگلیسی آشنا شوید. در ادامه لیستی از لغات زبان و مهم‌ترین اصطلاحاتی که در آشپزی با آن‌ها زیاد مواجه می‌شوید را برای شما آماده کردیم تا هنگامی‌که با عبارت یا کلمه‌ای آشنا نیستید بتوانید از این لیست به عنوان یک مرجع سریع استفاده کنید.

مهم‌ترین اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی چیست؟

اصطلاحات آشپزی به زبان انگلیسی

در زیر مهم‌ترین کلمات و اصطلاحات آشپزی به انگلیسی و لغات انگلیسی را شامل می‌شوند؛ بنابراین برای راحتی خود بهتر است آن‌ها را به خاطر بسپارید:

انگلیسی فارسی توضیح
Al dente -

در ایتالیایی به معنای "به دندان" است و زمانی به کار می‌رود که ماکارونی آنقدر پخته می‌شود تا سفت شود.

 

Bake پخت برای پختن غذا با حرارت خشک در فر به کار برده می‌شود. زمانی که غذا شامل گوشت، مرغ یا سبزیجات باشد به آن بو دادن می‌گویند.
Barbecue باربیکیو برای پختن غذا روی کباب یا تفت دادت کردن روی ذغال گفته می‌شود.
Baste باست به مرطوب کردن غذا در حین پخت به منظور جلوگیری از خشک شدن و طعم دادن به آن گفته می‌شود.
Beat ضربه به مخلوطی از مواد که با قاشق، همزن یا همزن سریع هم زده می‌شود تا به غلظت دلخواه برسد گفته می‌شود.
Blanch بلانچ قرار دادن سبزیجات یا میوه‌ها در آب جوش برای مدت زمان بسیار کوتاه (معمولاً ۳۰ ثانیه یا کمتر). معمولاً غذا به سرعت به یک کاسه آب یخ منتقل می‌شود تا پختن متوقف شود. برای آماده‌سازی برای یخ زدن یک غذا یا برداشتن پوست (مانند گوجه‌فرنگی و میوه‌های هسته‌دار) نیز به کار برده می‌شود.
Boil جوشاندن به پختن در آبی که به ۲۱۲ درجه فارنهایت رسیده است گفته می‌شود.
Brine آب ‌نمک فرآیندی که طی آن گوشت قبل از پختن در معرض نمک قرار می‌گیرد. آب نمک مرطوب زمانی است که گوشت در محلول آب نمک به طور کامل خیس می‌شود. آب نمک خشک زمانی است که نمک به طور مستقیم روی گوشت مالیده شود. مدت زمانی که یک تکه گوشت آب نمک می‌زند به اندازه تکه گوشت بستگی دارد. به طور معمول تکه‌های بزرگ‌تر گوشت نسبت به قطعات کوچک‌تر برای مدت طولانی‌تری خیس می‌شوند یا در معرض نمک قرار می‌گیرند.
Caramelize کاراملیزه کردن شکر را بپزید تا قهوه‌ای شود و عطروطعمی به خود بگیرد. این اصطلاح همچنین برای توصیف عمل پخت آهسته غذا تا زمانی که قهوه‌ای رنگ شود نیز استفاده می‌شود، یعنی زمانی که قندهای طبیعی موجود در غذا آزاد می‌شوند. نمونه بارز آن قهوه‌ای شدن پیاز است.
Chiffonade

شیفوناد

 

برای بریدن سبزیجات برگدار به رشته‌های نازک و روبان مانند به کار برده می‌شود.
Deglaze دگلاز برای جدا کردن تکه‌های قهوه‌ای از تابه با اضافه کردن مایع و سپس جدا کردن تکه‌ها از تابه گفته می‌شود.
Dice تاس برای برش غذا به مکعب‌های بسیار کوچک به کار برده می‌شود.
Double boiler دیگ دوبل یک قابلمه مخصوص که از دو قابلمه تشکیل شده است که در کنار هم قرار می‌گیرند تا آب را در ظرف پایینی قرار داده تا بجوشد و حرارت را به ظرف دومی که غذا در آن پخته می‌شود می‌فرستد. یک دیگ دوبل را نیز می‌توان با یک کاسه ایمن حرارتی که در بالای یک قابلمه قرار می‌گیرد، ساخت.
Dredge لایروبی این اصطلاح برای پوشاندن غذای نپخته، معمولاً با آرد، آرد ذرت، یا خرده نان به کار می‌رود.
Emulsify امولسیون کردن برای ترکیب دو ماده با هم که معمولاً با هم زدن آن‌ها با همزن، مخلوط‌ کن یا روش‌های دیگر مخلوط نمی‌شوند. یک نمونه بارز آن مخلوط روغن و سرکه برای تشکیل سس سالاد است.
Fold تا کردن برای ترکیب کردن مواد سبک و پر از هوا، مانند خامه فرم گرفته یا تخم‌مرغ زده شده، با استفاده از یک حرکت آرام آرام به کار می‌رود.
Grease گریس مالیدن چربی یا روغن داخل ظرف یا ماهیتابه برای جلوگیری از چسبندگی.
Julienne جولین برای بریدن یک غذا به قطعات بلند و نازک مانند چوب کبریت گفته می‌شود. کوچک و نازک بودن این قطعات به این معنی است که غذا خیلی سریع پخته می‌شود.
Knead

ورز دادن

 

برای کار کردن خمیر، مانند خمیر نان یا ماکارونی، معمولاً با دست خمیر را تا می‌کنند و فشار می‌دهند. این کار به منظور ایجاد گلوتن در خمیر انجام می‌شود که به محصول نهایی استحکام و بافت می‌بخشد.
Leavening مایه خمیر کردن ماده‌ای که به خمیر یا خمیر اضافه می‌شود تا به غذا در حین پخت کمک کند. عوامل خمیر کننده رایج عبارت‌اند از جوش شیرین، بیکینگ پودر، مخمر، هوا و بخار.
Marinate - قرار دادن غذاها در یک مایع طعم دار به منظور انتقال طعم‌ها.
Parboil - برای پختن قسمتی از غذا با جوشاندن گفته می‌شود. معمولاً به عنوان اولین مرحله قبل از اتمام پخت‌وپز با روش دیگری انجام می‌شود.
Pith مغز بافت سفید اسفنجی پوست پرتقال، لیمو و سایر مرکبات را پوشانده است.
Proof اثبات این اصطلاح در آشپزی دو تعریف متفاوت دارد. یکی این است که اجازه دهید مخمر خودش را با آب ترکیب کند تا زمانی که حباب‌هایی شروع به تشکیل شدن کنند، که مخمر را فعال می‌کند تا به عنوان یک خمیرمایه عمل کند. همچنین برای مدت استراحتی که به خمیرهای خاصی داده می‌شود، پس‌ازاینکه پخته می‌شوند، به کار می‌رود.
Puree پوره له کردن یا مخلوط کردن غذا تا زمانی که به مایع تبدیل شود مانند سوپ.
Reduce کاستن به غلیظ شدن یک مایع یا سس با جوشاندن، به منظور غلیظ شدن طعم گفته می‌شود.
Roux روکس آرد و چربی که با هم پخته‌شده‌اند و به شکل خمیری درمی‌آیند که سس غلیظ می‌شود.
Sauté تفت دادن به پختن غذا با مقدار کمی چربی روی حرارت نسبتاً زیاد گفته می‌شود.
Scald جوش زدن برای گرم کردن مایع تا زمانی که حباب‌هایی در اطراف لبه ایجاد شود، به کار می‌رود.
Simmer دم کردن به پختن در مایعی که زیر جوش است و حباب‌هایی تشکیل می‌شوند گفته می‌شود.
Skewer سیخ قطعه‌ای چوبی یا فلزی نازک که برای کنار هم نگه‌داشتن گوشت و یا سبزیجات برای کباب کردن استفاده می‌شود.
Skim کم چرب به حذف هرگونه کف یا چربی سطحی از مایع گفته می‌شود.
Spatchcock اسپچکاک این اصطلاح برای شکافتن مرغ با برداشتن ستون فقرات به کار می‌رود تا بتوانید آن را صاف کنید و در نتیجه پوست تردتر و پخت یکنواخت و سریع‌تر ایجاد کنید.
Springform pan تشت فنری نوعی ظروف پخت‌وپز که می‌توان کناره‌های آن را از ته آن جدا کرد. این ظرف به از بین بردن خطرات مربوط به سوختن و یا از بین رفتن کیک توسط تابه‌های سنتی کمک می‌کند. این ظرف‌ها برای چیزکیک‌ها، تارت‌های کراست شده و کیک‌های بستنی بسیار مفید هستند زیرا می‌توان آن‌ها را بدون آسیب به قسمت‌های بالایی، پایینی یا کناره‌هایشان جدا کرد.
Steam بخار برای پختن غذا در توری یا بخارپز که روی قابلمه آب جوش گذاشته شده است به کار می‌رود.
Steep شیب تند خیساندن قهوه، چای یا گیاهان در آب داغ یا در حال جوش به طوری که مایع مزه غذای خیس شده را بگیرد.
Stock موجودی مایع صاف‌شده‌ای که حاصل پختن سبزیجات، سبزی‌ها، گوشت یا ماهی در آب برای ساعت‌ها روی حرارت ملایم است. این مایع خوش‌طعم اغلب در سوپ‌ها، خورش‌ها و سس‌ها استفاده می‌شود.
Tenderize نرم کردن هنگامی که گوشت را طوری آماده می‌کنید که لطیف‌ و نازک  می‌شود این اصطلاح به کار می‌رود. این کار را می‌توان با کوبیدن، سوراخ کردن، مرینیت کردن یا آب پز کردن گوشت انجام داد.
Yeast مخمر یک موجود میکروسکوپی که قندها یا نشاسته را به الکل و دی اکسید کربن تبدیل می‌کند. از مخمر نانوایی در خمیر کردن خمیرهای خاصی استفاده می‌شود.
Whip زدن برای هم زدن غذا با همزن یا همزن به منظور جذب هوا و ایجاد حجم به کار می‌رود.
Zest پوست به قسمت بیرونی و رنگی پوست مرکبات گفته می‌شود. اغلب به عنوان تقویت‌کننده طعم استفاده می‌شود.

برای مطالعه "اصطلاحات انگلیسی در مورد ازدواج و روابط عاطفی" روی عنوان کلیک کنید.

یادگیری زبان در تیکا

در پایان امیدواریم که لیست اصطلاحات آشپزی به انگلیسی برای شما مفید بوده باشد. اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید و یا در حال آموزش هستید، یادگیری این اصطلاحات خالی از لطف نیست زیرا در زندگی روزمره ممکن است با آن‌ها زیاد برخورد داشته باشید.

ما در سامانه آموزش زبان آنلاین تیکا توسط بهترین اساتید به شما آموزش خواهیم داد و شما را در این مسیر کمک خواهیم کرد و شما را در مسیر یادگیری زبان یاری خواهیم کرد. پس فرصت را از دست ندهید و همین حالا با مراجعه به سایت تیکا، کلاس خود را شروع کنید.

یادگیری زبان در تیکا